معنی دندان دراز - جستجوی لغت در جدول جو

دندان دراز(دَ دَ / دِ)

لغت نامه دهخدا

دندان درد

دردی که در یکی از دندان ها پیدا شود، درد دندان

فرهنگ فارسی عمید

دندان فریز

خلال، سیخ چوبی باریک که با آن لای دندان ها را پاک کنند، دندان افریز، دندان کاو

فرهنگ فارسی عمید

دندان ساز

سازندۀ دندان، کسی که دندان عاریه یا مصنوعی برای مردم می سازد

فرهنگ فارسی عمید

دندان ساز

(سَ / سِ کَ دَ / دِ)

مسنن. که ساختن دندان پیشه دارد. که به ساختن دندان مصنوعی اشتغال دارد. (یادداشت مؤلف). آنکه دندان عاریه می سازد. (ناظم الاطباء)

لغت نامه دهخدا

دندان گراز

(دَ گُ)

آنکه دندانهای بلند دارد. که دندانهای بلند و دراز دارد چون یشک گراز. بزرگ و ستبر دندان. انیب. (یادداشت مؤلف)

لغت نامه دهخدا

دندان درد

(دَ دَ)

درد دندان. دردی که بر اثر فساد و شکستگی و جز آن عارض دندان شود. (یادداشت مؤلف). ناراحتی و دردی که در یکی از قسمتهای اندام دندان حاصل شود. درد دندان. وجع اسنان

لغت نامه دهخدا

دندان پریز

(دَ پَ)

دندان آپریز. (آنندراج) (از فرهنگ جهانگیری) (از برهان). رجوع به دندان آپریز شود

لغت نامه دهخدا

دندان فریز

(دَ فَ)

دندان آپریز. (آنندراج). خلال دندان. (شرفنامۀ منیری) (از فرهنگ جهانگیری) (از برهان) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء). رجوع به دندان آپریز شود

لغت نامه دهخدا

دندان درد

ناراحتی و دردی که در یکی از قسمتهای اندام دندان حاصل شود درد دندان وجع اسنان

فرهنگ لغت هوشیار